کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

بابک خرمدین نماد وفاداری به ایران ...و پایداری در برابر اعراب

حتما درباره ی بابک خرمدین تا کنون شنیده اید!
سردار بزرگ ایرانی که از آذربایجان کنونی بر علیه حکومت اعراب که پس از حمله شان به ایران به پاکرده بودن به پا خاست...
ولی ماجرا به همینجا ختم نمی شود!

بابک خرمدین نماد وفاداری به ایران است!

او به همراه مازیار بر علیه حکومت اعراب قیام کرد و سر انجام به دست ناپاک ترین و دجال ترین حاکم بنی عباس پس از تحمل زجر بسیار کشته شد.

کشته شدن بابک همواره یکی از رویداد هاییست که در آن اوج وفاداری و پایبندی به میهن پاکمان ایران دیده می شود.
بابک بدون شک یکی از اسطوره های تاریخ ایران زمین است.
و اعدامش بدون شک یکی از تلخ ترین رویدادهاست

روز قبل از اعدام،خلیفه با بزرگان دربارش مشورت کرد که چگونه بابک را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وی را ببینند.

بنا بر نظر یکی از درباریان قرار برآن شد که وی را سوار بر پیلی کرده در شهر بگردانند.

پیل را با حنا رنگ کردند و نقش و نگار بر آن زدند؛ و بابک را در رختی زنانه و بسیارزننده و تحقیرکننده برآن نشاندند و درشهر به گردش درآوردند.

پس ازآن مراسم اعدام بابک با سروصدای بسیار زیاد با حضور شخص خلیفه برفراز سکوی مخصوصی که برای این کار دربیرون شهر تهیه شده بود، برگزار شد.

برای آنکه همه‌ی مردم بشنوند ....

که اکنون دژخیم به بابک نزدیک میشود و دقایقی دیگر بابک اعدام خواهد شد، چندین جارچی در اطراف و اکناف با صدای بلند بانگ میزدند نَوَد نَوَد این اسمِ دژخیم بود و همه او را میشناختند.

ابن الجوزی می نویسد که وقتی بابک را برای اعدام بردند خلیفه درکنارش نشست و به او گفت: تو که این همه استواری نشان میدادی اکنون خواهیم دید که طاقتت دربرابر مرگ چند است.

بابک گفت: خواهید دید.

چون یک دست بابک را به شمشیر زدند، بابک با خونی که از بازویش فوران میکرد صورتش را رنگین کرد. خلیفه از او پرسید: چرا چنین کردی؟ بابک گفت: وقتی دست هایم را قطع کنند خون های بدنم خارج می شود و چهره‌ام زرد می شود، و تو خواهی پنداشت که رنگ رویم از ترسِ مرگ زرد شده است
چهره‌ام را خونین کردم تا زردیش دیده نشود.

به این ترتیب دستها و پاهای بابک را بریدند . چون بابک بر زمین درغلتید، خلیفه دستور داد شکمش را پاره کنند.
پس از ساعاتی که این حالت بربابک گذشت، دستور داد سرش را از تن جدا کند.

پس از آن چوبه‌ی داری در میدان شهر سامرا افراشتند و لاشه‌ی بابک را بردار زدند، و سرش را خلیفه به خراسان فرستاد.

آخرین گفتار بابک چنین بوده است:
تو ای معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی ایرانیان را خاموش خواهی کرد من لرزه ای بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دیر یا زود آن را سرنگون خواهد نمود.

تو اکنون که مرا تکه تکه می کنی هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ایران ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهد داشت.

این را بدان که ایرانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهد کرد من درسی به جوانان ایران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد.

من مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند.
مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند و میهن خویش را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند.

اما تو ای افشین . . . در انتظار و بدین سان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود:
پاینده ایران...

روز اعدام بابک خرمدین و تکه تکه کردن بدنش در تاریخ 2 صفر سال 223 هجری قمری انجام گرفت که مسعودی در کتاب مشهور مروج الذهب این تاریخ را برای ایرانیان بسیار مهم دانسته است اعدام بابک چنان واقعه‌ی مهمی تلقی شد که محل اعدامش تا چند قرن دیگر بنام خشبه‌ی بابک یعنی چوبه‌ی دار بابک در شهرِ سامرا که در زمان اعدام بابک پایتخت دولت عباسی بود شهرت همگانی داشت و یکی از نقاط مهم و دیدنی شهر تلقی می شد.

برادر بابک یعنی آذین را نیز خلیفه به بغداد فرستاد و به نایبش در بغداد دستور نوشت که اورا مثل بابک اعدام کند.

طبری می نویسد که وقتی دژخیم دستها و پاهای برادر بابک را می‌بُرید، او نه واکنشی از خودش بروز میداد و نه فریادی برمی‌آورد. جسد این مرد را نیز در بغداد بردار کردند.

معتصم خلیفه عباسی، چنانکه نظام الملک در سیاست نامه خود می نویسد به شکرانه آنکه سه سردار مبارز ایرانی، بابک ، مازیار و افشین که هر سه آنها به حیله اسیر شده بودند به دار آویخته بود،مجلس ضیافتی ترتیب داده بود که در طول آن 3 بار پیاپی مجلس را ترک گفت و هربار ساعتی بعد برمی گشت.

در بار سوم در پاسخ حاضران که جویای علت این غیبت ها شده بودند فاش کرد که در هر بار به یکی از دختران این سه سردار تجاوز کرده است و بکارت آنها را پاره کرده است و حاضران با او از این بابت به نماز ایستادند و خداوند را شکر گفتند.
 


(تولدی دیگر-شجاع الدین شفا)

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

آزادی موقت هفت تن از فعالین آذری بازداشتی در زندان تبریز

با گذشت سه ماه از بازداشت دوازده فعال مدنی بازداشت شدگان مراسم افطاری شهریورماه امسال آذربایجان، بعد از ظهر پنجشنبه، ۲۶ آبان ماه، هفت نفر از آن دستگیرشدگان از زندان تبریز آزاد شدند.
به گزارش جرس، این افراد که به قید وثیقه های پنجاه الی صد میلیونی آزاد شده اند، ۲۴ آبان در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز محاکمه شده و قرارهای بازداشت ده نفر از آنان – بنامهای موسی برزین (وکیل دادگستری) مهدی نوری (فعال دانشجویی) و احمد ریاضی (فعال دانشجویی) حسن ارک (فعال سرشناس سیاسی) محمود فضلی، مصطفی و مرتضی عوض پور، عزیز پور ولی وحید شیخ بگلو، جلیل علمدار میلانی، جمشید زارع به وثیقه تبدیل شده بود، که هفت نفر از آنان آزاد شدند، اما موسی برزین و احمد ریاضی مبارکی به دلیل اینکه وثیقه هایشان مربوط به شهرستان بوده آزادیشان با تاخیر صورت خواهد گرفت و محمود فضلی نیز به دلیل چند روز باقی مانده از حکم حبس اش که مربوط به سالهای قبل است هنوز آزاد نشده است.
گفتنی است، این فعالین مدنی آذربایجان ۲۸ نفر بودند که در مراسم افطاری که جهت ارائه راه حل قانونی و ارتباط با مسئولین استان برای نجات دریاچه ارومیه تشکیل شده بود دستگیر و نزدیک به سه ماه در زندان به سر بردند.
از بین این افراد ۱۵ نفر به ۲۴ ماه حبس (۲۰ ماه تعلیقی و ۴ ماه تعزیری) محکوم شدند. ۱۲ نفر در حال محاکمه هستند و یک نفر عبدالله صدوقی (خبرنگار) هنوز محاکمه نشده و کیفر خواستی نیز برای وی صادر نشده است.

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

بازار داغ بيانيه‌ای که بدون توجه به محتوی امضا می‌شوند!


آن‌چه در زير می‌آيد نقد مختصری بر بيانيه جمعی از فعالان سياسی – مدنی "در مخالفت فعال با جنگ" است تا شايد نحوه برخورد به بيانيه برای کسانی که بدون توجه و برای اين‌که کاری انجام داده باشند، يا نشان دهند که وجود دارند و يا با روح کلی مطلب موافقت دارند، راهی را گشايش کند که در آينده با دقت بيش‌تری به بيانيه‌ها نظر کرده و با اطمينان از درستی همه مطالب متن بيانيه را امضا نمايند
انتشار بيانيه های مختلف با تيترهای جذاب از طرف ايرانيان مقيم خارج کشور اين روزها داغ شده و عده ای می کوشند با گردآوری تعدادی امضا بيانيه هايی را که در مخالفت با جمهوری اسلامی هستند، منتشر نمايند. صرفنظر از موضوع بيانيه ها که تعدادش مرتب در حال افزايش است، بايد تاثير آنها را در داخل و خارج کشور مورد بررسی قرار داد و اينکه به چه عنوانی و برای چه کسی يا کسانی ارسال می شوند.
ميان بيانيه های حقوق بشری و سياسی تفاوتی وجود دارد. نامه ها و بيانيه های حقوق بشری به سازمانهای حقوق بشری و نمايندگان سازمان ملل در امور ايران کمک می کنند تا در ثبت و پيگيری پرونده های نقض حقوق بشر از جمله در مورد زندانيان سياسی و کشتار ايرانيان دقت بيشتری به خرج دهند. از سويی ديگر بيانيه هايی که توسط گروههای سياسی منتشر می شوند، چون توسط بخش رهبری جريانات سياسی به نگارش در می آيند، مواضع خط سياسی آن جريان و گروه نيز در نوشته ها مستتر می شود که بحث اين نقد به آنها برنمی گردد. بيانيه های ديگری منتشر می شوند که افراد شناخته شده آن تنها به يک موضوع که در تيتر عنوان شده می پردازند و به همين دليل به آنها نيز پرداخته نمی شود اما در اين ميان بيانيه هايی توسط کسانی طراحی ميگردد که بدليل تيتر داغش به تاييد گروهی رسانده شده و منتشر می شوند و مورد نقد اين نوشته هستند که در متن بيانيه افکاری سياسی دخالت دارد که اگر شکافته گردند، چه بسا بسياری از امضا کنندگان از امضای خود پشيمان گردند.
موضوع جنگ و دخالت کشورهای بزرگ در کشورهای عربی و ايران موجب شده است تا بيانيه های زيادی توسط افراد و گروههای حقوقی و سياسی منتشر گردند که بنظر ميرسد علاوه بر اطلاع ايرانيان از مواضع آنان، تلاش دارد به جناحهايی از رژيم بفهماند که بايد جناح تندرو را کنترل نمايند تا نظام باقی بماند. افراد و گروههای ديگری هم که به جنبش داخل برای سرنگونی رژيم اعتقاد ندارند و يا افراد و گروههايی که خود را به گرفتن قدرت پس از سقوط نظام آماده کرده اند، تلاش دارند که غرب دريابد مشروعيت نظام ريزش کرده و آنها را برای جلوگيری از کشتار به حمله وسوسه نمايند.
بيانيه ای که هفته پيش توسط تعدادی از دوستان فعال دانشجويی به آقای اوباما نوشته شده و خواستار دخالت اش در امور ايران شده بود، چنان مورد حيرت قرار گرفت که با نقد جالبی از طرف دوست فعال دانشجويی آقای قلی زاده در سايتها روبرو شد. اين بيانيه ميتواند نمونه خطرناکی باشد و بسياری را وسوسه کند که دست زدن به چنين درخواست هايی از طرف افراد سرشناس و مورد تاييد غرب حالت رسمی تر بدهند، تا علاوه بر ايجاد و تشديد فضای ناامنی جنگ، دست تندروان را برای سرکوب فعالان سياسی و مدنی در داخل آزاد بگذارد.
تعدادی نيز اخيرا بيانيه ديگری با امضای جمعی از فعالان سياسی – مدنی "در مخالفت فعال با جنگ" منتشر کرده اند که با انتخاب درست پيرامون جلوگيری از جنگ، متنی مشکوک با مواضع اصلاح طلبانه را به تاييد بسياری رساند. اين بيانيه برای نگارنده اين سطور نيز ارسال شد اما به دلايل زير امضا نشد. آنچه در زير می آيد البته نقدی مختصر بر اين بيانيه است تا شايد نحوه برخورد به بيانيه برای کسانيکه بدون توجه و برای اينکه کاری انجام داده باشند، يا نشان دهند که وجود دارند و يا با روح کلی مطلب موافقت دارند، راهی را گشايش کند که در آينده با دقت بيشتری به بيانيه ها نظر کرده و با اطمينان از درستی همه مطالب متن بيانيه را امضا نمايند. با وجودی که پيشتر تلاش شد بعضی از نکات مورد نقد به افرادی که بيانيه را تنظيم کرده بودند، يادآوری شود، متاسفانه مشاهده شد که متن بدون تغييری منتشر شد.
۱- بيانيه مخاطبش هموطنان گرامی و ايرانيان آزاده است که بخش گرامی آن ميتواند شامل افراد بيشماری که تنها با اين دولت و بخشی از حکومت فعلی مخالفند را دربر گيرد.
۲- ادبيات بيانيه محافظه کارانه و اصلاح طلبانه است و کاربرد لغات و انديشه بکار رفته نشان از کسانی دارد که تلاش دارند هدف اصلی را زيرکانه پنهان داشته و مخالفت خود را تنها با قشری از حاکمان نشان دهند و مفاهيم بکار رفته در مورد گفتمان های اصلی کاملا مبهم و ناروشن هستند.
۳ – با آغاز بيانيه با جمله "يکی از وجوه مخرب عملکرد حاکميت در دهه اخير..." در بيانيه و عدم اشاره به عملکرد گذشته حاکميت، نقد را به سال های اخير محدود می کند.
۴ - جمله "حاکمين فعلی با گفتمان خصمانه و عدم همکاری با آژانس ..." در بيانيه، يعنی اينکه حاکمين قبلی گفتمان خصمانه نداشته و با آژانس همکاری می کردند، درحاليکه سنگ بنای انرژی هسته ای حداقل ۲۰ سال پيش گذاشته شده و حکومت و دولتهای قبلی روی آن سرپوش گذاشته بودند.
۵ - کلماتی همچون "کرامت انسانی" مفهوم درستی نداشته و معمولا اين کلمه تنها توسط اصلاح طلبان که منظورشان اخلاق مذهبی است بکار برده می شوند.
۶ - جمله "خواهان استقلال، سربلندی، صلح پايدار و انسانی ..." در بيانيه مفاهيم مبهم هستند و نوع استقلال و اينکه چه نوع حکومتی مدنظر است اشاره نشده است؛ به عنوان نمونه به جدايی دين از حکومت ( حکومت سکولار ) بر مبنای اصول حقوق بشر و نيز جايگزينی نظامی دمکراتيک با نظام فعالی پرداخته نشده است.
۷ - عبارت "بخش های مختلف موزاييک اجتماعی ايران" در متن بيانيه کاربرد درستی نداشته و مفهومی مبهم و گمراه کننده دارد.
۸ – "گفتگوی ملی" که در متن بيانيه نام برده شده روشن نمی کند که چه مفهومی دارد و چگونه تشکيل می شود و شامل چه کسانی است.
۹ - عبارت "حمايت خارجی اشکال گوناگون دارد" در متن بيانيه کاملا مبهم بوده و می تواند قابل تفسير باشد و گاها به معنی مثبت دخالت خارجی اشاره کند.
۱۰ – استفاده مکرر از عبارت " طيف افراطی حاکميت" در متن بيانيه کاملا انحرافی است و تنها توسط سران اصلاح طلب مورد استفاده قرار می گيرد. اين موضع تنها سرپوشی روی ۳۲ سال حکومت سرکوب تمام دولتها و حاکمان نظام می گذارد.
۱۱ - جمله " در مخالفت با جنگ بايد بحران سازان داخل حکومت را هدف اصلی قرار داد " در متن بيانيه تنها نکته مثبت بيانيه جلوگيری از جنگ است که با اين ادبيات گفته شده آنرا هم مخدوش نموده است. اين بيانيه تنها بر طيف افراطی تکيه دارد و نه کل رژيم که با ايجاد بحران انرژی اتمی کشور را به آستانه جنگ کشيده اند. آيا جنگ با عراق را همين رژيم به ملت ايران تحميل نکرد و در زمان مقتضی تن به صلح نداد تا خرابی و کشتار کامل شود.
اميد است اين نقد مختصر حداقل بتواند برخی دوستان فعال و آزاديخواه را هوشيار سازد که تنها به امضای بيانيه و نامهای ذکر شده بسنده نکرده و همواره بياد داشته باشند که هدف اصلی از انتشار بيانيه و يا گزارش در جهت ايجاد فضايی باشد که راه برقراری نظامی سکولار دمکراتيک را هموار سازد و نه اينکه بر مشکلات فعالان سياسی و مدنی در داخل بيافزايد.

حسن زارع زاده اردشير

روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
پيوست :
بيانيه جمعی از فعالان سياسی، مدنی، دانشجويی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ:
http://news.gooya.com/politics/archives/2011/11/131238.php
نامه نوزده فعال سابق و فعلی دانشجويی ايران به اوباما:
http://www.daneshjoonews.com/news/politics/9857-1390-08-15-12-03-40.html
در نقد نامه به اوباما:
http://www.daneshjoonews.com/optinion/articles/9868-1390-08-16-23-34-37.html

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

مهدی کروبی سکته کرد!


مهدی كروبی از كاندیداهای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شب گذشته بر اثر سكته قلبی راهی بیمارستان شد.
 مهدی کروبی که بنا به درخواست مجلس شورای اسلامی ودستور آقای حامنه ای در بازداشت به سر می برد دچار این حمله شد.

پزشكان وضعیت عمومی مهدی كروبی را مناسب توصیف نكرده اند و احتمال وخیم شدن حال وی را داده اند.

كروبی هم اكنون در بخش سی سی یو (مراقبت های ویژه) بیمارستان بستری شده است.

جمهوری اسلامی تنها کارا در سرکوب و مهار اطلاع رسانی

همزمان با بازداشت سه روزنامه نگار و مستندساز ایرانی و کویتی توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور بیانیه ای خواستار آزادی تمامی روزنامه نگاران و وب نگاران زندانی در ایران شد.
گزارشگران بدو مرز؛ ما خواهان پایان دادن به آزار و اذیت خانواده‌های زندانیان و آزادی بی قید و شرط همه روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران زندانی هستیم.
«در طی سه روز، سه روزنامه‌نگار در ایران بازداشت شده‌اند، ٢١ آبان ماه حسن فتحی روزنامه‌نگار و مستندساز پس از مصاحبه با شکبه تلویزیون بی بی سی فارسی بازداشت و به محل نامعلومی انتقال یافت. در تاریخ ٢٠ آبان، عادل آل‌یحیا، مجری و رایاد آل‌مجد فیلمبردار شبکه تلویزیون ماهواره‌ای ال‌عدالت کویت در شهر ابادان بازداشت شده‌اند.
گزارش‌گران بدون مرز بازداشت سه حرفه‌کار رسانه‌ای و اعمال فشار بر روی روزنامه‌نگاران زندانی و خانواده‌هایشان را محکوم می‌کند. مقامات ایرانی همۀ روزنامه‌نگاران، چه روزنامه‌نگاران رسانه‌های داخلی و چه خبرنگاران رسانه‌های خارجی را دشمن قلمداد می‌کنند که باید آنها را به وادار به سکوت کرد. ما خواهان پایان دادن به آزار و اذیت خانواده‌های زندانیان و آزادی بی قید و شرط همه روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران زندانی هستیم.
حسن فتحی چند ساعت پس از مصاحبه با تلویزیون بی بی سی فارسی از سوی ماموران امنیتی بازداشت شد. خبرگزاری رسمی فارس علت بازداشت وی را اتهام "تشویش اذهان عمومی و انتشار اکاذیب" اعلام کرده است. خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این روزنامه‌نگار را "از همکاران بی بی سی" معرفی کرده "که در مصاحبه با بی بی سی ادعاهای دشمنان درباره ایران را تأیید" کرده است. حسن فتحی در مصاحبه با بی بی سی از "هراس و وحشت مردم" در پی حادثه انفجار در یکی از پادگان‌های سپاه پاسداران در حومه تهران صحبت کرده بود. این حادثه که به گفتۀ مسئولان رسمی "در پی جابجا کردن مهمات صورت گرفت و منجر به کشته شدن ١٧ نظامی و زخمی شدن ١٨ نفر دیگر" شد.
در قوانین ایران مصاحبه و همکاری با رسانه‌های خارجی برای روزنامه‌نگاران ممنوع نیست. در دی ماه ١٣٨٨ وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد صفار هرندی، فعالیت تلویزیون فارسی بی بی سی در ایران و همچنین همکاری روزنامه‌نگاران ایرانی با رسانه‌های خارجی را ممنوع اعلام کرد. ٢٩ مهرماه سال جاری اسماعیل احمدی ‌مقدم رئیس پلیس تهران "همكاری با شبكه‌هایVOA و BBC را همكاری با سرويس‌های امنيتی دشمن" نامید.
بنا بر گفتۀ خبرگزاری فرانسه، مقامات کویت با تکذیب اظهارات العالم شبکۀ عرب زبان تلویزیون جمهوری اسلامی، اعلام کرده‌ا‌ند "همکاران شبکه ال‌عدالت برای تهیه برنامه‌ای اجتماعی و با ویزا وارد ایران شده‌اند." العالم به نقل از مقامات استان خوزستان علت بازداشت عبدل آل‌یحیا و رایاد آل‌مجد را در شهر آبادان "فعالیت‌های جاسوسی و ورود غیر قانونی" اعلام کرده بود. این شبکه خصوصی متعلق به محمد حیدر یکی از شیعیان کویتی است که به هواداری از جهوری اسلامی معروف است.
از سوی دیگر تهدید علیه خانواده‌های روزنامه‌نگاران زندانی ادامه دارد. نزدیکان روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی به شکل منظم قربانی بدرفتاری مسئولان قضایی و زندانبانان، از جمله توهین، حملات لفظی و حتی فیزیکی هستند. این اقدامات عمدی ادامۀ فشار و شکنجه زندانیان در درون زندان‌هاست.
ژیلا بنی‌یعقوب و مهسا امرآبادی دو نمونه برای نشان دادن دشمنی آشکار مسئولان با زندانیان و روزنامه‌نگاران هستند. روزنامه‌نگار و همسر دو روزنامه‌نگار زندانی بهمن احمدی امویی و مسعود باستانی، به بهانه‌های مختلف، احضار و مورد اذیت و آزار مقامات وزارت اطلاعات و دادگاه‌های انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند. یک‌بار برای "پرونده‌های‌ تازه تشکیل شده" بار دیگر برای "ارتباط با خانواده های زندانیان" و در آخر برای "فعالیت‌های مطبوعاتی". این دو زن روزنامه‌نگار پیش از این خود زندانی بوده‌اند و هر کدام به یک سال زندان محکوم و امکان بازداشت مجدد آنها وجود دارد».

احضار خسرو سيف، پرستو فروهر و مهرداد سيدعسگری به وزارت اطلاعات

خسروسيف، پرستو فروهر و مهرداد سيد عسگری سه تن از اعضای حزب ملت ایران توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی احضار شدند.
به گزارش خبرنامه گویا، در آستانه يکم آذر سيزدهمين سالگرد قتل داريوش و پروانه فروهر ۲ تن از رهبران حزب ملت ايران و ديگر جانباختگان قتلهای زنجيره ای آقای خسروسيف دبير حزب و پرستو فروهر و مهرداد سيد عسگری از اعضای حزب ملت ايران به وزارت اطلاعات فرا خوانده شدند.
لازم به ذکر است که ديگر فشارهای روانی و امنيتی بر ديگر اعضا و دوستداران آن دو عزيز همچون سالهای گذشته اما با شدتی بيشتر ادامه داشته و برگزاری مراسم و هرگونه اطلاع رسانی سلبی يا ايجابی احتمالی و امضاء طومار يا انجام مصاحبه و.... ممنوع اعلام گرديده و تهديد به حداکثر برخورد قضائی با کنشگران سياسی يا اجتماعی رسماً اعلام گرديده است.