کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

ضرب و شتم و تفهیم اتهام مجدد کوروش بخشنده از فعالان کارگری,

میته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: کوروش بخشنده فعال کارگری که روز یکشنبه ششم شهریورماه سال جاری توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود، روز سه شنبه هفته گذشته به دادگاه منتقل و اتهام نشر اکاذیب به وی تفهیم گردید.

بنا بر اعلام کمیته هماهنگی، نیروهای امنیتی روز سه‌شنبه هشتم شهریور ماه، کورش بخشنده فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری را به دادگاه برده و وی را مجدداً به اتهام نشر اکاذیب به بازداشتگاه سازمان اطلاعات انتقال دادند.

آقای بخشنده روز یکشنبه 6 شهریور ماه توسط نیروهای امنیتی در منزل خود به همراه پسرش دستگیر و روانه زندان شد. این فعال کارگری در حالی بازداشت و مورد بازجویی و تحت فشار قرار می‌گیرد که به ناراحتی قلبی و دیسک کمر مبتلاست.

بنا بر این گزارش، مامورین امنیتی طی مدت بازداشت آقای بخشنده را مورد ضرب و شتم قرار داده و ایشان در حال حاضر در وضعیت جسمی نامناسبی به سر می برد.


به علت تألمات روحی ناشی از دوران بازداشت؛ بهنام گنجی، دوست کوهیار گودرزی به زندگی خود پایان داد

بهنام گنجی خیبری، دانشجوی 22 ساله دانشگاه علمی کاربردی تهران و از دوستان کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر که به تازگی از زندان اوین آزاد شده بود، نیمه شب دهم شهریور به زندگی خود خاتمه داد.

بنا به گزارش وبسایت جرس، بهنام گنجی از دوستان کوهیار گودرزی بود که در روز نهم مرداد همراه کوهیار گودرزی و یکی دیگر از دوستانش در منزل شخصی اش در تهران توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شده بود. در حالیکه بهنام گنجی و دیگر دوستش روز 17 مرداد از زندان ازاد شدند، کوهیار گودرزی همچنان در بازداشت به سر می برد. صبح روز دهم مرداد نیز پروین مخترع، مادر کوهیار در شهر کرمان بازداشت شد.

بهنام گنجی در حالیکه سابقه هیچ فعالیت سیاسی نداشت به سلول انفرادی بند 240 زندان اوین منتقل شد و تحت فشارهای روحی و روانی شدید بازجویان برای اعتراف به مسائل خلاف واقع قرار گرفت. فشارهایی که منجربه افسردگی و نهایتا خودکشی وی شد. بهنام نیمه شب پنجشنبه 10 شهریور با خوردن قرص به زندگی خود خاتمه داد.

در دوران بازداشت مرحوم بهنام گنجی در بازداشتگاه 240 و 209 بازجویان وی را تحت فشارهای فزاینده قرار داده بودند که علیه دوستش، کوهیار گودرزی، اعترافات دروغین کند که وی نپذیرفته بود. بازجویان از وی خواسته بودند که از کوهیار شکایت کند که وی با وجود فشارهای فزاینده بازجویان نپذیرفته بود. بازپرس شعبه دوم دادسرای اوین (شهید مقدس) نیز بهنام گنجی و خانواده اش را تهدید کرده بود که هرگونه روابطش با کوهیار گورزی را باید قطع کند.

وی پس از یک هفته بازداشت در سلول انفرادی بند 240 و چندین روز بازداشت در یکی از سلول های جمعی بند 209 زندان اوین و بیشتر از 10 جلسه بازجویی با چشم بند و تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.

طبق قانون حقوق شهروندی، نگهداری در سلول انفرادی و زدن چشم بند مصداق شکنجه اعلام شده و غیر قانونی می باشد. با این حال معلوم نیست که به جز این موارد، چه اتفاقات دیگری در بازداشتگاه بر وی گذشته است.

به گفته خانواده گنجی خیبری، از زمانی که بهنام از بازداشت آزاد شده بود به شدت از فشارهای دوران بازداشتش متاثر شده و افسرده بود، به نحوی که همواره ترس از بازداشت داشت. افسردگی و اقدام به خودکشی بهنام گنجی بعد از مدت کوتاهی پس از آزادی اش از بند امنیتی زندان اوین در حالی صورت گرفت که وی سابقه هیچگونه افسردگی یا بیماری در دوران قبل از زندانش نداشت.

در پی خودکشی وی در نیمه شب روز پنجشنبه 10 شهریور، ماموران امنیتی و پلیس در منزلی که جنازه وی در آن بود حاضر شدند و رفتار بدی با خانواده داشتند.

بر اساس این گزارش، پیکر بهنام گنجی خیبری جهت تشییع و تدفین به زادگاهش مشهد منتقل شده است. قرار است وی یکشنبه صبح در بهشت جواد الائمه شهر مشهد تشییع و تدفین شود.

با توجه به عدم پذیرش مسئولیت بازداشت کوهیار گودرزی توسط مقامات قضایی تا کنون، ادامه بازداشت خودسرانه و غیرقانونی پروین مخترع مادر این فعال حقوق بشری در زندان کرمان و اکنون خودکشی دوستش که به تازگی از زندان آزاد شده است، نگرانی ها در مورد سرنوشت کوهیار گودرزی و آنچه در بازداشتگاه بر وی و بهنام گنجی گذشته، افزایش یافته است.


م نیز یاد بگیریم که با هم نوع اینگونه رفتار کنیم।این همان سخن ارسطو است که می گفت"انسان حیوانی ناطق است" پس بیایید احترامات همدیگر را بجا بیاوریم
.

نامه 140 روزنامه نگار ايراني در حمايت از درياچه اروميه

موج نوشت: 140 روزنامه نگار ايراني به مسئولان کشور در حمايت از درياچه اروميه نامه نوشتند.

در اين نامه آمده است:

وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ
و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم (سوره انبياء، آيه 30)

نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي
رياست محترم سازمان حفاظت محيط زيست
وزير محترم نيرو
وزير محترم جهاد کشاورزي
استانداران محترم استان هاي آذربايجان غربي، آذربايجان شرقي و کردستان
با سلام

نياز به مقدمه نيست؛ وضعيت درياچه اروميه بي هيچ اغراقي «بحراني» است. بحراني که بارها کارشناسان محيط زيست نسبت آن هشدار داده اند و مي رود تا به يکي از بزرگترين فجايع اکولوژيک قرن حاضر بدل شود.

بيش از نيمي از بزرگترين درياچه داخلي ايران تبديل به شوره زار شده و نه تنها ارکان اصلي حيات در شمال غرب ايران را با تهديد جدي روبرو کرده، بلکه اثرات اقتصادي، اجتماعي و امنيتي آن آرام آرام در حال پديدار شدن است. رسيدن نمک درياچه به زمين هاي کشاورزي و تخليه تعدادي از روستاها در منطقه اولين اثرات عيني خشک شدن اين درياچه و تالاب بين المللي است.
درياچه اي که از سال ها قبل به عنوان «پارک ملي» (بالاترين درجه حفاظتي) شناخته شده و سازمان علمي فرهنگي ملل متحد (يونسکو) آن را در فهرست ذخيره گاه هاي زيستکره جهان به ثبت رسانده امروز پيش چشم غيورمردان آذربايجان به شوره زار تبديل مي شود تا سندي بر اشتباهات ما باشد.

آقايان!

تنها کافي است کمي به عقب نگاه کرد تا فاجعه خشک شدن درياچه آرال را مرور کرد. «توسعه» براي تصميم گيران شوروي مقدم تر از هرچيز بود، آرال خشک شد، صادرات پنبه، طلاي سفيد رهبران شوروي به حداقل رسيد، صدها روستا تخليه شدند و نمک درياچه آرال هزاران هکتار زمين کشاورزي را شور کرد. حالا فاجعه کمي پايين تر و در ميهن ما در حال تکرار شدن است.
پيش بيني ساده است، درياچه خشک مي شود، توليدات باغي و کشاورزي شمال غرب ايران به حداقل مي رسد و تنها تفاوت اينجاست که زبان مردمي که مجبور به کوچ از زمين هاي اجدادي خود هستند، آذري و فارسي است...

آقايان!

بيش از سه سال از امضاي برنامه جامع مديريت زيست بومي تالاب اروميه گذشته است. وزيران وقت نيرو و جهاد کشاورزي، رئيس وقت سازمان حفاظت محيط زيست و استانداران آذربايجان غربي، آذربايجان شرقي و کردستان سند همکاري به امضا رساندند تا ظرف پنج سال، تراز آبي درياچه را به «تراز اکولوژيک» برسانند. در اين مدت نه تنها سطح آب درياچه به حدي نرسيد تا درياچه را از بحران نجات دهد، بلکه روز به روز کاهش يافت و شوره زارهاي بيشتري را در حاشيه درياچه برجاي گذاشت.

وزارت نيرو مکلف شده بود تا حقابه تالاب را از طريق سدهاي منطقه تامين کند. عمليات انتقال اب از حوضه هاي ديگر را عملي کند و روي پروژه بارورسازي ابرها سرمايه گذاري کند. حتي فاضلاب هاي صنعتي نيز قرار بود پس از تصفيه به درياچه سرازير شوند.

وزارت جهاد کشاورزي نيز مکلف شده بود تا نسبت به اصلاح روش هاي آبياري و افزايش راندمان آبي زمين هاي منطقه اقدام جدي انجام دهد.

سازمان حفاظت محيط زيست نيز مکلف به نظارت بر انجام اين تعهدات و اطلاع رساني بود.
اما در اين سه سال، تنها يکبار عمليات بارورسازي ابرها انجام شد و بس! حتي مطبوعات که در اين سند به عنوان «نهاد همکار» از آنان ياد شده بود نيز اطلاع چنداني از ماهيت سند نداشته و ندارند، چه رسد به آنکه بتوانند با اطلاع رساني مستمر از وضعيت درياچه در احياي اين ذخيره ارزشمند «همکاري» کنند!

آقايان!

ديگر زماني نمانده و نمي توان منتظر تشريفات اداري و روال عادي قانونگذاري ماند. ريش سفيدان محيط زيست در خوشبينانه ترين حالت، پايان سه سال آينده را براي نمک سود شدن چشم گربه ايران پيش بيني کرده اند. حال آنکه سه سال از برنامه پنج ساله گذشته و وضع درياچه روز به روز وخيم تر شده است. نسبت دادن اين وخامت به «خشکسالي» ديگر جايز نيست! نبايد همين زمان طلايي را هم از کف داد؛ که نفرين آيندگان (و چه بسا نسل حاضر)، گريبانمان را خواهد گرفت.
ما امضا کنندگان اين نامه خواهان اجراي هر چه سريعتر و بدون کم و کاست بندهاي برنامه جامع مديريت زيست بومي درياچه اروميه هستيم.

خواهان اين هستيم تا نجات زيست بوم ارزشمند درياچه اروميه در پيچ و خم بوروکراسي اداري و مصلحت انديشي هاي اقتصادي و سياسي متوقف نشود.

ما خواستار توجه به اصل پنجاهم قانوني اساسي و اجراي قوانين حفاظت محيط زيست و برنامه اجرايي مصوب هيئت وزيران براي احياي درياچه اروميه هستيم.

از وزارت نيرو مي خواهيم تا هر چه زودتر نسبت به تامين حقابه درياچه اقدام کند؛ ساخت سدها روي شريان هاي اصلي اين تالاب را متوقف سازد و نسبت به تکميل شبکه آبياري و زهکشي سدهاي قديمي اقدام کند.

از وزارت جهاد کشاورزي مي خواهيم تا بدون فوت وقت برنامه اصلاح روش هاي آبياري کشاورزي را به اجرا گذارد و عمليات آبخيزداري در حوضه آبخيز درياچه اروميه را به انجام برساند.

از سازمان حفاظت محيط زيست نيز انتظار داريم تا برابر وظيفه قانوني خود مسئله احياي درياچه اروميه را با جديت پيگيري کند و در اين راه بدون هيچ گونه تخفيفي با بي توجهي ها و همچنين دستگاه هاي خاطي برخورد کند.

از نمايندگان خانه ملت نيز اين انتظار را داريم تا تمام تلاش خود را در پيگيري و نظارت بر اجراي قانون به کار گيرند.

ايران زمين، امروز نيازمند تلاش جدي آحاد مردم و مسئولان است تا به سلامت از اين بحران عبور کند.